هستی هستی ، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

نفسم.......عشقم....

مامان یه دختر

مامان یک دختر بودن بهترین حس و حالی است که یک زن می‌تواند در زندگی تجربه‌اش کند… هنوز باورم نمی‌شود آن آدم کوچولویی که همه قد و بالایش اندازه یک خط کش ٥٠ سانتی متری بود و آن داخل داشت برای خودش شادمانه می‌رقصید و می‌چرخید و کف پاهایش به اندازه یک دانه لوبیا بود که انگار ۵ تا شاهدانه را با ظرافت به آن چسبانده‌اند و دست‌های مشت کرده‌اش اندازه یک دانه فندق بود بچه من بوده! باورم نمی‌شود آن آدم مینیاتوری ظریف و طناز دخترک من بوده! مامان یک دختر بودن بهترین حس و حالی است که یک زن می‌تواند در زندگی تجربه‌اش کند. هستی جونم خیلی دوست دارم ! ( http://linkzan.com از این خوندم خوش...
15 دی 1391

تولدت مبارک

    تولدت مبارک هستی جونم!  وای چقدر زودبزرگ وخانوم شدی! امسال برات تولدت نگرفتیم بنابه خواسته ی خودت تومهد برات میگیریم بادوستات که بهت خوش بگذره حسا بی!  گلم تولدتت مصادف شده با اربعین امام حسین (ع) اما هین هفته قراره تو مهدت تولدت بگیریم اگه آلودگی اجازه بده مهدها بازباشند! هم کیک میخوری با دوستات هم کادو میگیری و...... امیدوارم بهت خوش بگذره راستی زن دائی ندا و خاله ها و زن عمو سمیرا و مادر و..همهگی تولدتو تبریک گفتند!   راستی  شب تولدت کلی عکس خوشگل با همکاری خاله زینب گرفتیم اما توعجب دختری هستی خیلی کم باماهمکاری کردید یادت باشه ! بعدابرات میذارم  باشه !   &...
15 دی 1391

ژله هستی

امروز داشتم ژله رنگین کمان درست میکردم که یه خانومی حوصله ش سررفت و دست به کارشد و شروع کرد به درست کردن ژله مخصوص هستی خانومم!البته طبق معمول اخه کار همیشگی دخمل طلائی!  آ اینم خانوم آشپزباشی!  بفرمائید ژله جالب بود که اصرار میکرد باید بخورید وگرنه منم ازژله شمانمیخورم و اینجاهم داره از هنر خود عکس میگیره خانوم!   ...
8 دی 1391

پالتوها و هستی

 این پالتوی که پوشیدم رو بابائی خریده برام! دستت درد نکنه باباجون!              و مامان 4شنبه بعداز دانشگاه رفت پالتوئی مشکی خریدتا یه کم شیک بشه!   اما من اونو پوشیدم آخه خیلی دوس دارم لباسهای مامانی رو بپوشم آخه بزرگ شدم من !   هستی جونم خدایش خیلی ماه شدی!فدات شم یکی یه دونه ی من !           نازی شدی کوچولوی نازم ...
8 دی 1391

شب یلدا 91

  به صد یلدا الهی زنده باشی / انار وسیب وانگورخورده باشی اگریلدای دیگرمن نباشم، تو باشی وتو باشی وتو باشی  یلدات مبارک 5پنج شنبه با تصادفی که کردم داشته اتفاق میافتاد که یلدایی امسال نباشم و تمام عزیزانم باشند! میخواستم همگی رو دورهم جمع کنم و این قراری بود که با آبجی زهره گذاشته بودم ولی داشته همه ی فامیل رو دورهم جمع میکردم!  خدایا شکرت که عمری دوباره به این بنده ی گناهکار خود ببخشیدی !!   خلاصه شبی بود برای خود  ...
5 دی 1391
1